اخبار 10 ماهگی
سلام جیگرطلای مامان
پسر خوشگل مامان
عشق مامان
نفس مامان
دیگه چی بگم...عسلی دوست دارم
ماشالله پسر ناز ما روز به روز بزرگتر و شیطون تر میشه
خودش به تنهایی از کامیونش بالا میره و موقع پایین اومدنی فقط خدا باید کمک کنه تا چیزیش نشه
گوشی یا هرچیزی که شبیه گوشی باشه برمیداره و میذاره دم گوشش و الو میکنه
خونه رو زیر و رو میکنه گاهی وقتادیگه از جمع کردن ریخت وپاشاش خسته میشم و اصلا دست نمیزنم
کاری طبق میل و خواسته فسقلی نباشه فقط جیغ میزنه تا انجامش بدیم
یه توپ براش خریدیم که خیلی دوسش داره و باهاش خیلی بازی میکنه
خداروشکر خوابش خیلی خوب شده و زمان زیادی بدون شیر خوردن میخوابه
ولی در کل خیلی خیلی نــــــــــــــــــــــــــــانـــــــــــــــــــــــــــــــــازه
یه چند روزی رفتیم کرج خونه مادر جونینا
یه روزم رفتیم خونه دایی جونینا
جوجک درحال به هم ریختن کابینتا
عاشق اینه که با ظرف روغن بازی کنه
خوشمزه داره سر مامانی داد میزنه
عاشق این عکساشم
قربون اون خنده هات شم جونم
خوشمزه آماده شده برای عروسی رفتن
دیروز یه اتفاق خیلی بدی افتاد و خدا خیلی رحم کرد بهمون.جوجه داشت بشین و پاشو میکرد و داشت
باخودش بازی میکرد که یه دفعه ای چونش خورد به کامیونشو گریه کرد برگشتم دیدم دهنش پر از خون شده
دیگه داشتم میمردم و محمدجونم فقط گریه میکرد نمیذاشت دهنشو پاک کنیم بعد از شیر خوردن و آروم شدن
دیدم لبش باد کرده.دندونش خورده بود به لبشو خون اومده بود.خدا خیلی رحم کرد.