یه پست طولانی...
سلام سلام سلام بالاخره ما اومدیم بعد از یک ماه امتحانای مامانی هم با کلی دلهره و استرس تموم شد و آقا پسری زیاد همراهی نکرد خیلی شیطونی کرد نانازم اکثرا شبا وقتی میخوابید درس میخوندم روزای امتحانمم میزاشتمش مهد روز اول خیلی گریه کرد روز دوم بهتر بود تا حالا هم خوب عادت کرده فکرکنم دوباره داره دندون درمیاره چون شبا دوباره زیاد بیدار میشه خدارو شکر زندگی با نازگلم خیلی زود داره سپری میشه و من مطمئنم که نمی تونم از همه لحظاتش به خوبی استفاده کنم.زندگی بایه پسر شیطون وشیرین خیلی تند داره میگذره و من بعدها حتما دلم واسه این روزامون تنگ میشه.هیچی نشده دلم واسه نوزادیش با اون همه سختی تنگ شده. دلم م...