یک ماهگی تا چهار ماهگی محمد نفسی
سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام
تو این چهار ماه به دلایلی نتونستم برای پسر گلم وبلاگ درست کنم حالا که درست کردم میخوام از اون اولی که به دنیا اومد براش تو وبش بذارم.
تو این چهار ماه خیلی چیزا تغییر کرد،اول اینکه من و بابایی محمد خیلی تجربمون تو بچه داری بیشتر شد،دوم اینکه آقا پسر ما از سه ماهگی دیگه شبا گریه نمی کرد و می خوابید و الانم می خوابه ،بعدشم اینکه فسقل ما هرروز داره بزرگتر و بزرگتر میشه ماشالله...................
عکسای چهار ماه گذشته:
1ماهگی لپ لپ
این عکس فردای تولد پسرم که آروم تو رختخوابش لالا کرده گلم
مدلای خواب ناناز ما
من و باباجونی عاشق این عکسیم.نگاش کن چقدر ناز خوابیده
مامان قربون پاهای کوچولوت
2 ماهگی قندعسل
جیگرم رفته مراسم شیرخوارگان حسینی تو مهدیه کرج فدای قدت با این لباسا چقدر قشنگ شدی مادر جون
قربون اون خنده هات شیرینی من
من عاشق این نگاهتم نفس
اینجا هم پسرم ازهیئت برگشته و منتظره تا لباساشو عوض کنیم
دایی جون محمد خیلی این عکسو دوست داره.اینو به خاطر دایی جون گذاشتیم.
3 ماهگی گل پسری
عسل تازه از خواب بیدار شده
مادر فدای انگشتای فینقیلیت بشه
لبخندتو قربون
جان جان میخواد عطسه کنه برین کنار
وقتی پسملی دخمل می شود
4 ماهگی زندگی ما
بابایی عاشق این نگاهاته
اینم یه خنده خوشگل دیگه
جیگرم وقتی که تعجب میکنه
عسل پسری در حال تفکر در مورد مذاکرات ژنو 2
یه مهمونی بزرگ با یه عالمه عکس
پسرجونی تو یه خواب ناز
قربون عشقم با اون زبون نازش
اینجا سر جوجو با سر مامان تصادف کرده
خلوت پدر و پسر
اینم آخرین عکس شکرپاره
این پست چقدر طولانی شد