اخبار 13 ماهگی
سلام جوجک شیطونم
ماشالله داری روز به روز بزرگتر و شیطون تر و البته آقــــــــــــــــــــــا میشی
خیلی قشنگ منظورتو با ایما و اشاره و صدا در آوردن به ما میفهمونی و مارو میکشونی به سمت خواسته هات
دور خودت میچرخی
الانم که ماه محرم شده یاد گرفتی و سینه میزنی
حتی با صدای قرآن هم سینه میزنی
باهم دیگه هیئت میریم
با بابایی همش یاد سال پیش می افتیم که وقتی از هیئت برمی گشتیم شما تا صبح گریه میکردی و
من و بابایی تا صبح این شکلی بودیم
امسال زیاد اذیت نکردی هیئت رفتنی
واسه مراسم شیرخوارگان رفتیم کرج خونه مادر جونینا و دایی جونینا و تا عاشورا اونجا بودیم
سربند و دوست نداشتی و نمیذاشتی رو سرت بمونه
به بخاری دست میزنی و میگی هوووووووووف
خلاصه دنیایی داریم باهم جان من
پسر خوشگله میره بالای مبل بعد هرچی که رو اپن هست و میریزه زمین
لپ لپی خیلی انار دوست داره الن داره در حالت درازکش انار میخوره
نفس با اتوبوس جدیدش
شیطونک آماده شده برای رفتن به هیئت