پسر ما یک ساله شد
هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
عشق مامان و بابا یک ساله شد
پسر عزیزم یک سال از به دنیا اومدنت گذشت
یک سال از روزای تلخ و شیرینمون گذشت
یک سال با نفسای تو نفس کشیدیم نازنینم
یک سال قشنگ با تو بهترین تموم شد
از خدا میخوام برای همیشه شاد باشی و موفق..............................
اما بگم از تولدت یکی یدونه
از روز چهارشنبه زندایی جون زحمت کشیدنو برای کمک به ما اومدن واقعا شرمندمون کردن و ازشون تشکر
می کنیم
از 4 شنبه بعد از ظهر شروع کردیم آخه همش زندایی میگفت دیر شده و نمی رسیم
خلاصه شروع کردیم ژله ها رو درست کردیم و یه مقدار تزیینات کردیم
فرداش سالاد درست کردیم و به کمک دایی جون بقیه تزیینات انجام دادیم میوه ها رو آماده کردیم و بعدش
خونه رو تمیز کردیم بعد بابایی کیک آورد و مهمونامون کم کم اومدن.
شام خوردیم و بعدش مراسم شروع شد
و محمد آقا بنای ناسازگاری گذاشته بود و همش غرغر میکرد و جیغ میزد و گریه میکرد
خلاصه کیک و بریدیم و محمد جون همچنان لجبازی میکرد
کیک خوردیم و میوه هم همینطور
و در آخر مهمونامون کادو هاشون رو دادن و رفتن و ما از همشون ممنونیم.............
بریم سراغ عکسا نانازی
تولد با تو پو بود
کارت دعوتا
تمام تزیینات از وبلاگ جشن تولد تم دار دانلود کردم بعد داخلشون رو خودم درست کردم
از سحرجون هم خیلی خیلی تشکر میکنم
کلاه خوشگل پسر که اصلا اجازه نداد بذاریم رو سرش
تزیین جلوی در
تزیینات خونه
اینم کیک خوشمزش
عکسای جوجو طلایی
فسقلی بادکنک زیاد دوست نداشت همش ازش فرار میکرد
کادوی دایی جون
کادوی عمو جون
بقیه کادوها هم یا نقدی بود یا لباس
یکی دیگه از عموهای محمد جون هم دوچرخه کادو داد چون که محمد نمیتونست الان باهاش بازی کنه جمعش
کردیم.
تولدت مبارک بهترین ما